هدف استراتژیک(هدف استراتژیک چیست؟)
مفهوم هدف استرتزیک زمانی اتفاق میافتد که درک شهودی از آینده شرکت در داخل سازمان وجود داشته باشد.این موضوع باعث تمرکز تمام کارمندان شرکت میشودواز این که حواس آنها توسط عوامل متغییرمحیطی پرت شود جلوگیری میکند.هامل و پراهل شرح میدهند:
"هدف استراتژیک دیدگاهی است که بر بازار خرید و فروش در طولانی مدت یا موقعیت رقابتی که یک شرکت امیدوار است که بتواند در طی دهه های آتی آن را به وجود بیاورد دلالت میکند.از این رو حس رهبری را منتقل میکند.هدف استراتژیک متفاوت است و دیدگاه خاصی در مورده آینده دارد.قول اکتشاف منطقه جدید رقابتی را به کارمندان میدهد. این مطلب حس اکتشاف را منتقل میکند.هدف استراتژیک دارای حاشیه احساسی است وهدفش این است که کارمندان آن را ارزشمند تلقی کنند .از این رو بر حس سرنوشت دلالت میکند.رهبری.اکتشاف وسرنوشت از مشخصه های هدف استراتژیک میباشد.
بنابراین هدف استراتژیک به دلیل محیط تجاری متغییر و پیچیده بر تلاش کارمندان برای جلوگیری از انحراف از هدف
سازمان تمرکز میکند . زمانی که عدم تمرکز در تصمیم گیری ووجود خود مختاری در تجارت در پاسخ به عوامل
متغییرمحیطی وجود داشته باشدودید مشترک باعث میشود که کارمندان با اهداف شرکت تنظیم شوند.به این ترتیب
تفکر استراتژیک بطور معناداری توسط هدف استراتژیک شکل میگیرد.
مشارکت سهام داران خارجی و داخلی:
تفکر استراتژیک به دنبال درک آینده شرکت است.به خصوص تفکر استراتژیک ازاختلافات موجود در مدل مکینسی
برای حل مشکلات استراتژیک استفاده میکند.اختلاف را میتوان به داخلی و خارجی یا قابل لمس و یا غیر قابل لمس
بودن عوامل نسبت داد.بحث بر سر این موضوع است که کارمندان در همه سطوح شرکت از هیئت مدیره میتوانند بطور
استراتژیک فکر کنند واطلاعات استراتژیک داشته باشند. همان طور که شرکت مسئولیتها را از مرکز در پاسخ به عوامل
متغییر برای تسهیل دربررسی مباحث استراتژیک واگذار میکند کارمندان در نقششان در تفکر استراتژیک خود مختار
هستند .مشاوران خارجی وبه خصوص سهام داران خارجی اطلاعات ورودی استراتژیک شرکت را دارند.شباهت این
تئوری در استدلال و تصمیم گیری وقاعده استراتژی وکاربرد بطور همزمان ومتوالی دیده میشود.و مدیران میتوانند
ازمتغییرها در درک شهودی و تحلیل استفاده کنند.ویژگی نظریه لیدکا این است که تئوری الویت موقعیت را با موضوع
تطبیق میدهد.در این زمینه بسیار مهم است که تمام کارمندان در تمام سطوح اقتصاد شرکت را درک کنند.
همان طور که لیدکا توضیح داد:
اشاعه توانایی تفکر استراتژیک در کل سازمان باعث چالش در تجارت میشود این دیدگاه جدید استراتژی مدیران را وادار
میکند تا به توسعه مهارت استراتژیک بپردازند این مشاهده کاربرد مهمی برای کارمندان در همه سطوح سازمان دارد وبه آنها در نقشان در تفکر استراتژیک کمک میکند.همه کارمندان نیاز به آگاهی ودانش مدیریت استراتژیک و توانایی شناخت وتصمیم گیری ویادگیری سازمان یافته وسیاست سازمان یافته وفرهنگ سازمان یافته و گروه فعال را خواهند داشت.همچنین مشاهده شده است که سطح رویکرد سازمان در تفکر استراتژیک وانتقال مسئولیتها باید متناسب با الویت و توانایی کارمندان شرکت و سازمان و مواجه شدن سازمان با عوامل متغییر باشد.سیاست سازمان یافته نقش مهمی را درتعیین کاربرد نسبی شهود وتحلیل فرآیند استراتژی ایفا میکند.سیستم تصمیم گیری استفاده از شهود و تجزیه و تحلیل را توسط کارمندان بالا میبرد و با فراهم کردن تجربه های مجازی از فقدان تجربه های واقعی برای کارمندان یا گروه جلوگیری میکند.