مشاور بازاریابی و فروش

مشاوره مدیریت کسب وکار ، بازاریابی و بازارسازی، مشاوره برند، مشاوره تبلیغات و ...

مشاور بازاریابی و فروش

مشاوره مدیریت کسب وکار ، بازاریابی و بازارسازی، مشاوره برند، مشاوره تبلیغات و ...

مشاور بازاریابی و فروش

مهزاد مهدیزاده
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت کسب و کار (MBA) گرایش مدیریت بازاریابی در موسسه آموزش عالی نور طوبی (تهران)
فارغ التحصیل رشته مهندسی برق- الکترونیک
عضو انجمن علمی بازاریابی ایران
عضو انجمن مدیران اجرایی ایران

طبقه بندی موضوعی

۳۳ مطلب با موضوع «تکالیف درس استراتژی بازاریابی» ثبت شده است

۱۳
ارديبهشت

استراتژی به منزله یک هنر

در این زمینه دیدگاهی وجود دارد مبنی بر اینکه طراحی و برنامه ریزی استراتژیک و تفکر استراتزیک دو حالت کاملاً متفاوت فکر هستند و تفکر استراتژیک باید بر طراحی و برنامه ریزی استراتژیک مقدم باشد )هراکلیوس، 1998) طرفداران دیدگاه تفکر استراتژیک اظهار داشته اند که برنامه ریزی استراتژیک به صورت موثری نمی تواند باعث توسعه استراتژی همانگونه که برنامه ریزی ، طراحی و تحلیل شده است ، شود. بلکه استراتژی های تجاری موفق از رهیافت فکری ای نشأت می گیرند که لزوماً ادراکی و احساسی و خلاقانه هستند تا اینکه منطقی )اهمائه، 1982)  باشند زیرا منطق می تواند بیشتر مانع باشد تا اینکه کمکی برای شکل گیری موثر استراتژی )مینتزبرگ، 1994).این بدان معنی نیست که در این زمینه جایگاهی برای منطق نیست )اهمائه ، 1982)، بلکه به معنی سطح نسبی داده های منطق نسبت به خلاقیت )اهمائه، 1982 ؛ مینتزبرگ،1994  ( و زمان این داده ها است )مینتزبرگ،1994 (. در این متن مینتزبرگ(1994 ، ص 107) به این بحث می پردازد که: "برنامه ریزی استراتژیک ، همانگونه که تا به حال اعمال شده است، واقعاً ، به صورت استراتژیک برنامه ریزی شده است و بوجود آمدن و جزئیات استراتژی ها یا دیدگاههایی که در حال حاضر وجود دارند نیز استراتژیک هستند". در پهنه وسیع تر ادبیات مدیریت آلبرخت (1994) و کینی(1994) هر دو مانند هم از منتقدین برنامه ریزی استراتژیک بوده اند.

اهمائه در سال 1982 با نوشته توصیفی خود به نام ذهن یک استراتژیست بحثی را با قبول جایگاههای پیوستار نیمکره راست و چپ مغز در حمایت از مزایای ادارک و خلاقیت نسبت به تحلیل صرف، آغاز می کند. با توجه به استفاده نسبی از ادراک و تحلیل ، اهمائه (1982، ص 13-14) انعطاف و قابلیت هایی را برای متفکران استراتژیک قائل می شود:

"قابل اعتمادترین ابزارها و روش های تشریح قسمت های تشکیل دهنده یک موقعیت و سرهم کردن دوباره آنها به شیوه دلخواه ، با روش گام-به-گام مانند تحلیل سیستم ها نیست. بلکه این امر با روش نهایی غیرخطی ابزاری فکری، یعنی مغز انسان امکان پذیر است. تفکر استراتژیک در تضاد کامل با رهیافت سیستم های مکانیک متداول بر اساس تفکر خطی است. اما این امر با این رهیافت که همه چیز بر اساس ادراکات است و نیز رسیدن به نتایج بدون تحلیل امکان پذیر است، در تضاد است ... بهترین راه حل های ممکن ناشی از تلفیق تحلیل منطقی بر اساس ذات و طبیعت حقیقی اشیا و تلفیق دوباره خیالی تمام اجزا مختلف به صورت الگویی جدید با استفاده از نیروی ذهنی غیرخطی است".

در این شیوه استراتژیست به بهترین نحو می تواند با نیازهای مربوط به ایجاد اهداف و بیان موقعیت ها، شانس ها و تهدیداتی که از سوی محیط موجود، مشتری ها و بازار وجود دارد، روبرو شود. در پیوستار دیدگاهها بنظر می رسد بهتر است اهمائه (1982) را در سمت راست قرار دهیم زیرا در مقایسه با تحلیل ، حامی ادراک است، همراه با برخی انعطافات نسبت به مدیر اجرایی با توجه به این نکته که در مواقع لزوم می توان از منطق نیز استفاده نمود. یک اظهار نظر مهم در اینجا این است که دیدگاه اهمائه (1982) نسبت به تحلیل سیستم ها با پیشنهادات سایر نویسندگان )استیسی، 1993،لیبدکا،1998a و 1998b) مغایرت دارد که در این مقاله متعاقباً به آن پرداخته خواهد شد.

  • مهزاد مهدیزاده
۱۳
ارديبهشت

تفکر نظام مند )استراتژیک): زنجیره ای پیوسته از دیدگاه ها ، تفکرات و مفاهیم

چکیده:

در دهه 90 میلادی بحثی درباره اینکه آیا استراتژی باید به عنوان هنر، علم و یا تلفیقی از هر دو تلقی شده و به کار

رود یا خیر،به وجود آمده بود. در بین نویسندگان مختلف، نویسندگان نامداری در حوزه ادبیات توصیفی و تلفیقی مثل اهُمائه) 1982) مینتزبرگ (1994) و ا سُتیسی (1993) به این بحث پرداختند که استراتژی عمدتاً باید به عنوان روند فکری ای مبتنی بر خلاقیت، حس و ادراک و تفکر واگرا )تفکری مبتنی بر خلاقیت) باشد و این بدان معناست که استراتژی باید به عنوان هنر تلقی شود. نویسندگان دیگری در حوزه ادبیات تجویزی مانند ا نُدروز (1965)، آنسوف (1965)و پورتر (1990،1985،1980)از این باور پشتیبانی کرده اند که استراتژی روند فکری ای مبتنی بر منطق، تحلیل و تفکر همگرا (تفکری مبتنی بر اینکه همیشه یک جواب درست وجود دارد( است، پس استراتژی باید به عنوان علم تلقی شود. نویسندگان دیگری عمدتاً در اواخر دهه 90 اینگونه استدلال می کردند که استراتژی باید هر دو دیدگاه را برای دستیابی به بهترین نتایج با هم ادغام

 کنند(ویلسون،1994،1998،ریموند،1996،لیبدکا،1998a،1998b،هراکلیوس،1998).

بررسی دقیق یافته های نویسندگان مشهور گوناگون و قرار دادن آنها در زنجیره پیوسته استراتژی به عنوان هنر و

استراتژی به عنوان علم، دیدگاه و بینش عمیقی را نسبت به ادبیات و پیشرفت های اخیر در حوزه استراتژی ایجاد کرده

است. این دیدگاهها به آماده سازی تفکرات و مفاهیم و نیز مدل تفکر نظام مند )استراتژیک( کمک می کنند.

مقدمه

گلاک، کافمن و والک (1980) از ظهور و بروز الگوی استراتژی با توجه به مرحله طراحی و برنامه ریزی استراتژیک در

دهه 70 و مرحله مدیریت استراتژیک در دهه80 خبر می دهند. استیسی (1993) و هراکلیوس (1998) هر دو بر این

باور بودند که در ادبیات دیدگاهی وجود دارد مبنی بر اینکه در حال حاضر الگو در حال گذار به مرحله تفکر استراتژیک

در دهه 90 است. در حوزه استراتژی ، واژه شناسی به صورت عمده ای موضوع مورد مباحثه نویسندگان گوناگونی بوده

است که از واژه های طراحی و برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک به طرق مختلف استفاده کرده اند. در حال

حاضر ایجاد و معرفی واژه تفکر استراتژیک در حوزه ادبیات استراتژی منجر به سردرگمی بیشتر شده و نیز مباحثات

سخت تری درباره اینکه واقعاً تفکر استراتزیک ازچه چیزی تشکیل شده را در بر می گیرد.

یک دیدگاه در اینجا که مبتنی بر ادبیات استراتژی توصیفی و تلفیقی است میگوید که در یک محیط نامطمئن تجاری، استراتژی های موفق تجاری از روندی نشأت می گیرند که لزوماً شرقی )ریموند، 1996) ادراکی و احساسی ، خلاقانه ، واگرا و مربوط به نیمکره راست مغز است )اهمائه، 1982 ؛ پیترز و واترمن، 1982 ؛ مینتزبرگ،1994). در این مقاله این رهیافت به عنوان، استراتژی به عنوان هنر تحلیل خواهد شد. دیدگاه دیگری که در ادبیات استراتژی تجویزی )اندروز، 1965 ؛ آنسوف، 1965 ؛ پورتر، 1980) ریشه دارد این است که در یک محیط ثابتتر تجاری یک رهیافت غربی )ریموند، 1996) مربوط به نیمکره چپ مغز ، تحلیلی و همگرا کارسازتر خواهد بود. در آخر دیدگاهی هست مبنی بر اینکه نیاز اساسی برای اعمال هر دو دیدگاه وجود دارد، یعنی استراتژی به عنوان هنر و استراتزی به عنوان علم تا هر دو به صورت مناسبی در مقوله تفکر استراتژیک تلفیق شون)ویلسون، 1994،ریموند،1996،لیبدکا،1998a، هراکلیوس، 1998).این چشم انداز باعث ایجاد تعادل در سهمی است که هر یک از حوزه های ادبیات تجویزی، توصیفی و تلفیقی در ادبیات دارند.

بررسی دقیق دیدگاه های نویسندگان نامدار متعدد در خصوص این الگو و نیز قرار دادن پیشنهادات آنها بر پیوستار

استراتژی به عنوان هنر/استراتزی به عنوان علم یا نیمکره راست مغز/نیمکره چپ مغز  بینش آشکاری را در خصوص ادبیات در این زمینه در اختیار می گذارد. این امر در خصوص مفهوم سازی تفکر استراتزیک و ایجاد مدلی برای تحقیقات آینده مفید به نظر می رسد.


  • مهزاد مهدیزاده
۰۶
اسفند

(بسیج اندیشه ها و جلب مشارکت کارکنان با پیاده سازی نظام پیشنهاد ها)

نهادینه سازی مشارکت و پیاده سازی نظام پیشنهاد ها

نهادینه سازی مشارکت و پیاده سازی نظام پیشنهاد ها از چند سال گذشته مورد توجه همه بوده است ، اما حرکت جدی در این مسیر در عمل از دی ماه سال 83 آغاز گردید و جلساتی در این خصوص در سازمان ها و شرکتها تشکیل گردید و اقدامات متعددی در جهت  تعیین کمیته راهبری نظام پیشنهاد ها ، بکار گیری دانش و تجربیات متخصصین خارج از سازمان ، طراحی و نصب پوستر های مختلف، در خواست از همکاران همایی جهت طراحی و پیشنهاد نشان (لوگو) برای  دبیرخانه نظام پیشنهادها و شنیدن اخبار زیاد در جهت استقرار و ترویج فرهنگ مشارکت در چرخه کاری در سطح سازمان صورت پذیرفت. به تجربه ثابت شده است که امروزه سازمان ها نمی توانند با دل بستن به توان بالای تولیدی و اجرایی  با چند طرح نوآورانه بر رقبای کوچک , منعطف , نوآور , فرصت گرا و کم هزینه فایق آیند . آنها باید شرایطی را فراهم کنند تا استعداد نوآوری کارکنان بارور شده و همه آنان روحیه کار آفرینی پیدا کرده و بتوانند به راحتی و پیوسته به صورت فردی یا گروهی فعالیت های نوآورانه خود را به اجرا در آورند . زمان گذشته ، ارزش کارکنان بر پایه قابلیت اعتماد , توانمندی بدنی , تجربه و وفاداری سنجیده می شد , اما امروز ارزش کارکنان بر پایه نوآفرینی , پذیرش مسئولیت و توجه به مشتری سنجیده می شود , که با دگرگونی های که در نقش ها و توقعات از کارکنان پدید آمده تغییرات فراوانی یافته است و این موضوع ، واقعیت یافته است که کارکنان معمولی این روزگار ، منبع با ارزش کسب و کارند.نظام  پیشنهاد ها با هدف استقرار و ایجاد نظامی کارآ به عنوان یکی از روش های جلب و بکارگیری عقل جمعی  در مدیریت مشارکتی است که با پیشنهاد های فردی آغاز می گردد .  پیشنهاد ها توسط کارشناسان مورد بررسی و به مورد اجرا در می آید ، پیشنهاد ها عموما در جهت افزایش کیفیت ، کاهش ضایعات ، افزایش تولید و خدمات ، افزایش انگیزه های کاری ، کاهش قیمت تمام شده ، توسعه بازار داخلی و بین المللی و در نهایت افزایش بهره وری و رضایت مشتریان است ، که به پیشنهاد های سودمند باید پاداش مادی و معنوی مناسب و درخور اعطاء گردد . و این فرایند با تشکیل گروه های بهبود کیفیت و حل مسئله تکامل می یابد.

باید توجه داشت که در تمامی نظام های تحت تاثیر مدیریت کیفیت فراگیر نقش انسان , روابط انسانی , مشارکت همه کارکنان و نقش و توانایی ها و استعداد های افراد و مسئولیت فردی زیر بنای مدیریتی را تشکیل می دهد .به همین دلیل عوامل ترویج اینگونه مدیریت بیش از آنکه عوامل تکنیکی باشد عوامل انسانی و فرهنگی هستند و هنگامی ریشه دار و عمیق و گسترده به اجراء در خواهد آمد که داوطلبانه صورت گیرد و گرنه هیچیک از استاندارد های مدیریتی شبه تحمیلی و صرفا تقلیدی و گواهی نامه ای دردی از گرفتاری های کیفی اقتصادی اجتماعی را درمان نخواهد کرد .امروزه برای نهادینه ساختن فرهنگ مشارکت روش های بسیار زیادی وجود دارد که سازمان ها  برای بهبود روند انجام کار و افزایش بهره وری سامانه خود  بکار می گیرند , بیشتر این روش ها در جهت سازماندهی و ساماندهی عمومی گام برمی دارد که از آن جمله می توان به نظام پیشنهاد ها  ، با استفاده از ابزار هایی چون : پیاده سازی نظام مدیریت کیفیت فراگیر (TQM )، استفاده از مفهوم توسعه کارکرد کیفی(QFD ) ، بکارگیری حلقه های کیفیت و گروه های حل مسئله (QCC )، طوفان فکری (BS )، نظام آراستگی()، پیاده سازی و بکارگیری اصول و چرخه دمینگ(PDCA )، روش بهبود مستمر (کایزن) و ... اشاره نمود.

از ویژگی های کار مشارکتی ، افزایش توانایی های پنهان کارکنان ، بهبود همکاری و ارتباط آنان با یکدیگر ، ایجاد احساس مسئولیت در برنامه ریزی کار و روحیه گروهی  ، توانایی مواجهه و مقابله با مشکلات و آزمودن راه های مختلف جهت حل آنها  ، تصمیم گیری سریع کارکنان ، توانایی درک تفاوت های فردی و برخورد های مناسب در مواجهه با افراد با ویژگی های مختلف ، داشتن تفکر نظام مند و انتقاد پذیر و احترام به نظرات دیگران ، انعطاف پذیری سریع و مناسب در برابر تغییرات محیط و خارج شدن از ساختار تک محوری ، ایفاء نقش در ارتقاء عملکرد رقابتی و در نهایت خشنودی مشتریان

در نتیجه در کار مشارکتی ، کارکنان  از اهمیت سهم و نقش خود در سازمان آگاه می شوند ، موانع عملکرد خود را تشخیص می دهند ، با احساس تعهد می پذیرند که مشکلات متعلق به همه است و مسئولیت حل آنها را دارند ، عملکرد خود را در مقابل اهداف خرد و کلان ارزیابی می کنند ، فعالانه بدنبال فرصت برای ارتقاء شایستگی , دانش وتجربیات خود هستند ، آزادانه تجربه خود را در میان می گذارند ، آشکارا روی مشکلات و موضوعات با سازمان بحث و گفتمان می کنند ، با انگیزه و نو آوری در پیشبرد اهداف سازمان می کوشند ، از سوی سازمان نیز آنان در فرایند تصمیم سازی  مشارکت داده شده و به آنان تفویض اختیار می شود ، مورد تشویق و تقدیر قرار گرفته ، توانایی آنان تغییر پیدا کرده و سازمان نیز در گرو این همسویی و آرمان مشترک به جلو حرکت می کند .

دفترپیشخوان دولت به عنوان نمایندگی رسمی ایرانسل و رایتل و همراه اول بوده و قراردادی را جهت فروش و ارائه خدمات به سه اپراتور دارد و نیز با شرکت های پست و سازمان آموزش و پروش در جهت تاییدیه تحصیلی برای ادامه تحصیل عموم افراد و سازمان مالیات و عوارض جهت عوارض مربوط به خودرو و شرکت  آب و فاضلاب و سازمان ثبت احوال و صدور کارت بهداشت و شرکت مخابرات استان انجام کلیه امور مربوط به آن بوده است در این میان رابط بین دولت و مردم بوده و صدای مردم برای دولت و وسیله ای برای ارائه خدمات دولت به مردم می باشد، لذا کارمندان این بخش بابت مشکلات زیرساختی و همچنین مشکلات اساسی و روز مردم جلوتر از هرکس دیگر آگاه بوده و با آن نزدیکی دارند.

بادر نظر گرفتن موارد بالا و با به کارگیری روش بسیج اندیشه ها که به همراه 6تن از همکاران قدیمی که افرادی با بیشترین سابقه کاری(حول و حوش 4سال به بالا بوده اند) به این نتیجه رسیدیم که بیشترین مراجعات مربوط به شکایات مخابرات های سیار بوده(سه شرکت همراه اول و ایرانسل و رایتل) که با رای گیری بین 6نفر نتیجه آن نارضایتی از اپراتورهای مخابراتی موضوع بحث بوده که با به کارگیری رویه بسیج اندیشه ها سعی در ریشه یابی و یافتن مشکل اصلی این حوزه می باشم.

مشکل یابی به کمک کارکنان از طریق طوفان مغزی(brainstorming)

مشکل نارضایتی مشتریان از خطوط ارتباطی سیار(اعم از همراه اول و ایرانسل و رایتل)

که برای این کار موضوع نارضایتی مشتریان مطرح گردید و یک میز گردی تشکیل داده شد و یکسری کاغذ های کوچک هم اندازه با ماژیک های یک شکل و یک رنگ بین شان توزیع گردید و برای اولین بار حدود 10عدد کاغذ درمیانشان تقسیم شد و آنها نظراتشان را برروی آن ثبت کرده و این کاغذهارا در حین نوشتن جمع کرده تا توزیعشان به صورت پراکنده بوده و موقع جمع کردن این کاغذها نظراتشان پشت هم قرار نگرفته و به هم بریزند و در این میان دوباره کاغذهای جدیدی به آنها داده تا نظراتشان را بنویسند و با گفتن کلماتی که آنهارا در نوشتن مجدد نظراتشان و فعال کردن بیشتر مغزشان کمک میکند آنهارا ترغیب نوشتن مجدد کاغذها کردم و بعد از 4مرتبه دادن کاغذ بهشان همه کاغذهارا جمع کردن و یکبار این نظرات را بلند براشان خواندم و سپس از آنها خواستم که دوباره با شنیدن نظرات بقیه و با فعال کردن مغزشان دوباره از آنها خواستم که نظرات جدیدشان را در کاغذهایی به همان شکل کاغذ های قبلی  دوباره بدهند که در نهایت با دریافت حدود 198نظرشان نتیجه هایی این نظرات به   شکل یک نمودار استخوان ماهی درآورده شد.

که از عمده مسائلی که در باره هر کدام از شاخه های این استخوان ماهی آورده شده عبارتند از :

هزینه های بالا: هزینه های بالای تماس، هزینه های بالای پیامک، هزینه های بالای اینترنت، هزینه های بالای جابجایی ، هزینه های بالای رومینگ، هزینه بالای خدمات شامل خدمات مبنی بر محتوا و هزینه های تعویض سیم کارت و ...، هزینه های ناشی از اس ام اس های تبلیغاتی، ..

اینترنت: هزینه های بالای اینترنت، سرعت پایین اینترنت، نبود اینترنت در مناطق محروم، سرعت پایین مودم های خانگی و هزینه های بالای آن ، پرش آنتن های اینترنت در مواقع اوج مصرف

تبلیغات دروغین: تبلیغات های دروغین جهت جذب مشتری، تبلیغات های اشتباه در باره خدمات ، تبلیغات های رقابتی با سایر اپراتورها تنها برای رقابت نه بر اساس درستی و صحت

آنتن دهی پایین: عدم آنتن دهی در برخی مناطق محروم و روستاها، نبود دکل های برخی اپراتورها حتی در مراکز شهرها، نبود خدمات برخی اپراتورها در کشورهای همسایه

پشتیبانی ضعیف: عدم پاسخگویی اپراتورها، جوا بگویی و ارائه اطلاعات نادرست ، حل نشدن مشکلات در اسرع وقت ، نبود خدمات اینترنتی که بتوان مشکلات را در هر ساعت از شبانه روز برطرف کرد،مشکلات دریافت ریز مکالمات و پیامک ها در صورت نیاز،..........

نبود خدمات در برخی کشورها: عدم توانایی جهت استفاده در برخی کشورها، مشکلات مربوط به توریستها، مشکلاتی که برای مسافرانی مانند کربلا و غیره دارند، .....

مقایسه خطوط سیار سایر کشورها  و خدماتشان: مشکلاتی که توریستان خارجی از اینترنت و هزینه های تماس بابت سیمکارت میگیرند، مشکلاتی که به خاطر زودتر از آنچه مصرف میکنند بسته های اینترنتی شان به اتمام میرسد، مشکلاتی که کسانی که مقیم سایر کشورها هستند معمولادر سال حدودا 1-2 بار به ایران می آیند و از اپراتورهای سیار ایران ناراضی اند و ........

نتیجه: از طریق تشکیل بسیج اندیشه ها و به کارگیری طوفان مغزی با توجه به خدماتی که دفتر پیشخوان ارائه میکنند و با بازخورهایی که از مشتریان از خدماتی که ارائه میشوند دریافت میکنند متاسفانه بیشترین اعتراض در بین خدمات گفته شده در ابتدای مقاله مربوط به خطوط اپراتور سیار می باشد که از این بین بیشترین نارضایتی به خاطر هزینه های بالا در مقابل خدمات کمی که ارائه میکنند مربوط میشود و سپس مربوط به سرعت پایین اینترنت در مقابل تبلیغات اغراق آمیزی که برای سرعت اینترنتها است، می باشد و در نهایت با عنایت به اینکه هر سیستمی امکان خطا و اشکال دارد اما این مشکل را میتوان با پشتیبانی مناسب برطرف کرد ولی مشترکین اپراتورهای از دیگر نارضایتی های که مطرح میکنند مشکل در پشتیبانی می باشد و در نهایت مشکلات مربوط به رومینگ در این نظرخواهی در انتهای این معضلات و در نهایت امر، با مقایسه خدمات مربوط به این شرکتها با شرکتهای هم ردیف خود در کشورهای همسایه انجام میدهند، تقاضای رفع مشکلات را دارند.

که در این میان دفاتر امور مشترکین برای تسهیل کارخود، که ارائه خدمت به مشترکین و در راستای کسب سود و منفعت از این طریق میباشد باید سعی در رفع آن از طریق اطلاع رسانی به مراجع مذکور باید داشته باشند تا در نهایت هم رضایت مشترکین را داشته باشند و هم از طریق جلب رضایتشان سعی در ارائه سایر خدمات مورد درخواست یا حتی ارائه محصولاتی که حتی نیاز فطری شان نبوده و با به کارگیری فنون بازاریابی و روی خوش میتوانند درآمد کسب کنند.


  • مهزاد مهدیزاده