رسانه های دیجیتالی و اجتماعی و استراتژهای بازاریابی و ابعاد آنها
بسمه تعالی
چکیده:
رسانه های اجتماعی و به تبع آن انواع بازاریابی(به سبک قدیم و جدید اعم از کاتالوگ و اینترنتی و ...) در دنیای امروز و در شرایط اقتصادی و بازار متحول شده و شرایط رقابتی اکنون بسیار حائز اهمیت بوده و بنگاهها و تولید کنندگان و در کل تمامی کسانی که به طریقی باید برای حفظ بقا و رشد بازار هدف خود در جامعه فعالیت میکنند چه دولتی و چه غیردولتی چه سهامی عام و خاص و با هرشرایطی که هستند نیاز دارند ار رسانه های دیجیتالی برای ادامه فعالیتشان در هر مرحله از فعالیت بهره گیرند.که این رسانه اجتماعی و استراتژی های بازاریابی ابعادی داشته و قابل مطالعه از چندین جهت میباشد و برای بررسی رسانه اجتماعی و به طور خاص دیجیتالی میتوان چندین بحث را در نظر گرفت که البته ناگفته نماند که هرکدام از این مباحث پیچیده بوده و نیازمند یک تحقیق و بررسی بلندبالا و دقیق میباشد ولی انچه در این مقاله مروری آورده شده برگرفته از چندمقاله ضمیمه شده است که با زمان و بررسی کمی که انجام شده سعی در تجمیع آنها در اینجا شده است.
مقدمه:
ابعادی که می توان برای بررسی و مطالعه رسانه های اجتماعی و بازاریابی نام برد که در اینجا نیز مقالاتی در این زمینه آورده شده و مطالعه شده است، ازجمله
* نقش بازاریابی و رسانه دیجیتالی و اجتماعی در رفتار مشتری
* الگوی رفتار مصرف کننده و استراتژی های بازاریابی اینترنتی
* نقش رسانه اجتماعی در بازاریابی وتاثیر آن بر ساختار سازمانی
* چارچوب جمع بازاریابی رسانه اجتماعی،اقدامات استارتزیک برای سازمان های بازاریاب
آنچه در نقش بازاریابی و رسانه دیجیتالی و اجتماعی در رفتار مشتری گفته میشود این است که در این بعد چندین مورد مثل فرهنگ دیجیتالی و واکنش به تبلیغات دیجیتالی و اثرات محیط دیجیتالی و محیطهای متحرک و بازاریابی دهان به دهان آنلاین که تاکیدش به ایجاد تجربه دیجتال مشتری است مورد بررسی قرار میگیرد و پس از آن، آنچه مورد اهمیت در به کارگیری رسانه هاست الگوی رفتار مصرف کننده و استراتژی های بازاریابی است که فهم آن کار سازمان و شرکت را در اجرای هدفش آسان میکند و پس از آن قابلیت های بازاریابی مورد بررسی قرار گرفته و سپس نقش این دو بر یکدیگر و تاثیر آن بر سازمان ساختارش در نظر گرفته می شود و درنهایت با مطالعه یک مقاله که یک چارچوب کلی بازارایابی و رسانه اجتماعی را ارائه داده است که سازمان میتواند با بهره گیری از آن در کلیه سطوح سازمان از عملیاتی ترین تا بالاترین سطح سازمان آن را به کارگیرند.
نقش بازارایابی رسانه ای دیجیتالی و اجتماعی در رفتارمشتری:
مقاله هایی که اخیرا در حوزه فضاهای بازاریابی رسانه های دیجیتالی و اجتماعی بررسی شده است شامل چند موضوع مهم است.فرهنگ دیجیتالی – واکنش به تبلیغات دیجیتالی – اثرات محیط دیجیتالی بر رفتار مشتری- محیط های متحرک – بازاریابی دهان به دهان آنلاین(WOM) است.(که البته WOM تنها بخش تجربه مشتری دیجیتال محسوب میشود.)همچنین در این بخش آنچه به آن پرداخته شده است و مهم است،استفاده از اینترنت و رسانه های اجتماعی و اپلیکیشن های موبایل و سایر فناوری های ارتباطی که به عنوان بخشی از زندگی انسانهاست و افراد دائما آنلاین بوده و از اینترنت استفاده میکنند و اینکه رسانه های اجتماعی بعاثت رشد استفاده از اینترنت شده است مطرح میشودو استفاده بیش از پیش آن باعث شده که افراد از این رسانه ها برای خرید و فروش و در نیز در نقش مشتری عمل کنند و در راستای این زمینه نیز افراد در نقش بازاریاب در کانالهای دیجیتالی قارر میگیرند و تقریبا اندازه یک سوم از هزینه های تبلیغات در کانال های دیجیتالی قابل پیش بینی است و از رو بازاریابی در فضای دیجتالی صورت میگیرد و بررسی و پرداختن به جوانب آن بسیار مهم است.در اینجا پنج موضوع مورد بررسی قرار گرفته و تحقیقات ای که با تحقیقات اخیر در زمینه بازاریابی دیجیتالی و رسانه های اجتماعی پوشش داده میشوند قابل بیان است که قبلا عنوان موضوعات مهم ذکر شده است.
فرهنگ دیجیتالی
تحقیقات فرهنگ دیجیتال مشتری محیطهای دیجیتالی را که در آنها مشتریان قرار میگرد را بررسی میکنند. یک بعد مهم آن، شناخت هویتهای مشتریان و تصورات شخصی به دنیاهای دیجیتالی به عنوان روش کاربردی برای توسعه می باشد(مثل اثر بلک که در آن مشتریان خودرا در موقعیتی میگذارند که محیطهای دیجیتالی را به هم بپیوندند)یا مانند اثر مک کوری و همکارانش که تلاش برای به دست آوردن راهی که در راستای توانا کردن مشتریان عادی جهت رسیده به مخاطبین خاص انجام دادندو بحث روی اینکه چگونه بلاگرها موجب ایجاد مخاطبین و کسب سرمایه اجتماعی از طریق منطقشان شدند. و به طور کل این بخش در بردارنده مفاهیمیی از آنچه یک فرد از دنیای دیجیتال انتظار دارد است، فضاهایی مانند فیس بوک و ... از این دست میباشد.
تبلیغات
تبلیغات دیجیتالی که موضوع بسیار مهم در مبحث بازاریابی است و در آن شیوه ای بررسی می شود که با در نظر گرفتن رفتار مشتری، اینکه مشتریان به ابعاد مختلف تبلیغات دیجیتالی چگونه واکنش نشان می دهند.یکی از موارد جالبی که بررسی شدمربوط به شیوه ای بود که جهت غلبه بر شخصی شدن هدفگیری تبلیغات دیجیتالی مربوط میشد انجام شده بوده است که در این زمینه دانشمندان بسیاری مثل اسچامان و تاکر تحقیقات و نتایجی را ارائه دادند
تاکر دریافت، تبلیغات وب سایت شخصی سازی شده زمانی دریافت میشود که مشتریان برای اطلاعات شخصی به کار رفته مسئول بوده و در این زمینه درک بهتری داشته باشند ، که البته با آثار پیرامون مقاومت واکنشی روانشناسی رابطه مستقیم داشته و یک شیوه ی نظری را برای جاهایی که جهت حریم شخصی دیجیتالی مشتری کمبود دارد نظراتی را پیشنهاد میدهد.البته مقالات دیگری نیز برای انواع ابعاد واکنش تبلیغات دیجیتالی ازجمله لیو و همکارانش وجود داشته که اثر اجتماعی برای یک محرک اصلی محبوبیت رادارست و یکسری تحقیقات دیگر مثل جراث و پاسینلی(که برای تبلیغات ویدیوئی بوده)که نشاندهنده این است که چطور هیجان در محتوا (مثلا نمایش تلویزیونی) با سطوح انرژی تبلیغات برای اثر گذاری بر واکنشهای مشتریان، ترکیب شد و باعث تطبیق موثر بین محتوا و موضوعات این چنینی را بیابند که چه زمانی مشتریان هیجانات "کم کننده ی فعالیت" را تجربه میکنند (مثلا ناراحتی)و یا اینکه دیدن تبلیغات پر انرژی سخت تر است و یا اینکه دینر و همکارانش اینگونه بررسی کردند که چطور نمایش دیجیتالی و تبلیغات جستجو ، خرید آنلاین و آفلاین را برای یک خرده فروش هدایت میکندو در نهایت آنها پی بردند که تبلیغات دیجیتالی از تبلیغات آفلاین در هدایت رفتار خرید موثرتر هستند. و در انتها گلداشتین و همکارانش، تبلیغات وب سایت "آزار دهنده" را مطالعه کردند (مثلا مزاحم، کیفیت پایین) و نشان دادند چطور آنها هزینه های اقتصادی برای تبلیغ کنندگان و هزینه های شناختی را برای مشتریان خلق میکنند. و این از جمله مباحثی بوده است که در زمینه تبلیغات تحقیقات و بررسی هایی انجام شده است.
اثرات محیطهای دیجیتالی
یکی از دیگر موضوع در حال پیدایش و مهم،شیوه ی اثر گذاری محیطهای رسانه ای دیجیتالی/ اجتماعی بر رفتار مشتری است،که میتواند پیامدش به صورت الحاقی- محیطی(محیطهای دیجیتالی که بررفتار در آن محیطها اثر گذارند.) و یا تصادفی – محیطی(یعنی محیطهای دیجیتالی که بر رفتار در محیطهای غیر مرتبط دیگر اثر میگذارند) نمایان شود.که البته برای دیدن اینکه مشخصات اطلاعاتی و اجتماعی مختلف محیطهای دیجیتالی/ اجتماعی همانند آنهایی که با نظرات یا انتخاب مشتریان دیگر که از طریق رسانه های اجتماعی مواجه میشوند، میتوان به این نتیجه رسید که بر رفتارهار بعدی اثر گذارند.برای نمونه، با توجه به پیامدهای الحاقی محیطی، لامبرتون و همکارانش و نورتون و همکارانش با مطالعه محیطهای دیجیتالی و رفتارهایی که موجب یادگیری توسط دیگران است دریافتند چنین مشاهداتی چطور برتصمیمات افراد در این محیط ها اثرمیگذارد و پس از آن ویلکاکس و استفن با پذیرش چشم اندازهای متفاوت،باتوجه به استفاده از شیوه های به کارگیری که تحت تاثیر از استفاده فیس بوک برمی آمد یک واکنش تصادفی-محیطی ارزیابی کرده و پی بردند باید در چه زمانهایی با دوستان نزدیک در فیس بوک مواجه شد، و پس از آن مشتریان چگونه باید قوه خودداری به کاربرده شان را در انتخابهای اطرافیان نشان دهند و به کارگیرند ، و از نظرشان رفتارهای سالم در کلیه امور فقط برای افرادی صدق میکردکه با دوستان نزدیکتر در فیس بوک مواجه میشدند و بهترین و درستترین رابطه نیز ارتباط با اطرفیان و دوستان نزدیک است.
محیط های متحرک
یکی از موارد مهم دیگر که نیاز به بررسی دارد،رفتار مشتری در فضاهای متحرک و سیار است که این موضوع درباره خرید و فروش نیز مورد بررسی قرار گرفته است.در ابتدا باید دانست محیطهای متحرک به معنای مسیرهایی است که مشتریان طی میکنند و حتی میتواند و باید آن را دچار تغییر کرده و موردچالش قرار دهند. و در این زمینه براسل و گیپس در یک فضای خرید آنلاین بر روی خرید دستگاههای متحرک مثل تبلیت ها و یا رایانه های قابل حمل کوچک تمرکز داشتند. و در ادامه با شیوع و پیشرفت تکنولوزی و پیدایش محصولات لمسی روی این محصولات کار کرده و به این نتیجه رسیدند که کار به صورت لمسی به جای کار با کلیک کردن روی موس یک احساس مالکیت را در فرد ایجاد میکند و یک حس روانی مثبت را در فرد در جهت مثبت افزایش میدهد و از نظرشان مساله جالب این بوده است که با بررسی این شیوه مشاهده کردند که متوجه شدند که مشتریان مشتاقند که با دستگاههای متحرک به صورت فیزیکی کارکنندو اینکه ای کارشان چگونه بر نتیجه تصمیم گیریشان تاثیر داشته بسیار مورد توجه بوده است.و پس از آن با بررسی دانشمندان دیگه مثل بارت و همکارانش که به مطالعه مطالبی که با کار رابطه ای ندارد، مشاهده میشود که تبلیغات نمایشی متحرک هرچند کوچک باشد بر عقاید مشتریان تاثیرات به سزایی میگذارد و این تاثیر حتی بر مقاصد نهایی شان نیز قابل مشاهده است. و با بررسی های آنان درباره محصولات جدید آنها پی بردند در دسته های محصول جدید، نمایش متحرک اثری ندارد، اما آنها نگرشها و مقاصد خود شان را برای محصولاتی که درخواستشان زیاد بوده و باعث به دست آمدن سود هستند بالا بردند و تحقیقات بیشتری را در این زمینه به کارگرفتند و در رابطه با فضای متحرک در روابط خرید و فروش تحقیقاتی ارائه کردند.
نقد و بررسی WOMانلاین:
یکی از واضحترین موضوعاتی که نشاندهنده این است که یک مشخصه زبانشناسی و بازاریابی رودرو به صورت آنلاین چگونه میتواند در ادراک و بررسی های مبتنی بر زبان تاثیر گذار باشد موضوع نقد و بررسی WOM آنلاین میباشد.و از جمله تحقیقات دانشمندانی چون کرون راد و دانزیگر که نشان دادند که زبان تلویحی چگونه میتواند در نقد و بررسی آنلاین اثر مثبت داشته باشه و تاثیر خودش را بر نگرش مشتری و انتخاب کالا توسط وی را بگذارد. و مور زبان تشریحی را که چقدر میتواند در این موضوع اهمیت داشته باشد را مورد بررسی قرار داد.و همیلتون و همکارانش اثرات منفی WOM منفی را بررسی کردند و متوجه شدند که زبان ملایم حتی میتواند با انتقال نگرش های منفی میتواند باورپذیری را افزایش دهد.و از دیگر دانشمندان که در این زمینه و حالتهای نقد و بررسی WOM آنلاین تحقیقاتی را انجام دادند با بررسی WOM خنثی، اثرات مستقیم WOM منفی و مثبت در خرید چنانچه ترکیب شوند میتواند آنرا تحکیم بخشد.که در نهایت لاویگ و همکارانش زبان موثر در نقد و بررسی ها را مطالعه کردند و سایر دانشمندان نظراتی را در رابطه با این موضع ارائه کردند و بعد از آن بررسی های دز زمینه تفاوتهای بین WOM انلاین و افلاین مورد بررسی قرار گرفت.و در این راستا بسیاری از دانشمندان موضوع رابررسی کردند از جمله لاوت و همکارانش دریافتند WOM انلاین با مشخصات جدید کارکرد و اجتماعی هدایت میشود در حالیکه WOM با مشخصات هیجانی جدید هدایت میشود، که بر مبنای یک مجموعه داده ی وسیع از WOM جدید در فضاهای انلاین و افلاین است. ایزنگریچ و همکارانش تفاوتهای بین ارسال WOM در رسانه های اجتماعی در برابر آفلاین، نشان داده اند ولی باید گفت که از تحقیقات این نتیجه برآمده است که مشتریان کمتر به انتقال WOM در رسانه های اجتماعی به خاطر یک خطر اجتماعی متصور بالاتر، تمایل دارند. و از دیگر دانشمندانی در این زمینه میتوان به هی و باند را نام برد که ایشان بررسی کردند که چه زمانی نقد و بررسیهای انلاین می تواند پیش بینی های خوب در برابر بد را برای لذت برند مشتری ارائه دهند. هی و باند بر مجموعه نقد و بررسی های انلاین تمرکز کرده و بررسی کردند مشتریان انتشار نظر را چگونه مورد ارزیابی قرار میدهند،و هم چینین اندرسون و سیمستر درباره نقدو بررسی های فریب آمیزی که خریداران یک محصول گذاشته اند را مورد مطالعه قرار دادند و متوجه شدندکه این حالت تنها در رقبا محدود نیست بلکه این موضوع حتی میتواند در مورد مشتریانی که انگیزه مالی نداشته اند برای جهت دهی به ارزیابی انلاین به کارگرفته شده و شاملشان شود. و نهایتا، باراسچ و برگز در این مبحث در باره رفتار انتقال اجتماعی مطالعاتی داشته اند و پی بردند که این افرادی که اطلاعات را به اشتراک می گذارند برای گیرنده ها در زمان انتشار محدود کمک کننده هستند و اطلاعاتی را که به اشتراک میگذارند که در زمان انتشار وسیع تمرکز برخود نداشته و چندان نامطلوب به نظر نمیرسند.
باید گفت آثار رفتار مشتری رسانه دیجیتالی و رسانه ای رو به رشد است و برتمای امور زندگی تمرکز دارد و با آن مرتبط است و با بررسی هایی که دانشمندان در رابطه با آن ها داشته اند (مثلا WOM انلاین، نقد و بررسی ها) میتوان گفت تحقیقات در این زمینه میتواند به بازار و بازاریابی کمک به سزایی را بکند.
الگوی رفتار مصرف کننده و استراتژ یهای بازاریابی اینترنتی(لوازم خانگی ایران)
با بررسی بازارهای اینترنتی(از جمله در مقاله موردمطالعه که در زمینه لوازم خانگی بوده است.) قابل فهم است که میان استراتژی های بازاریابی و الگوی رفتاری مصرف کنندگان رابطه وجود دارد که البته این رابطه در باره استراتژی های بازاریابی هوشمند و الگوی رفتاری هوشمند به اثبات نرسیده است و باید گفت که بهتراست بنگاهها برای مشتریان عقلایی از استراتژی بازاریابی مبادله ای برای اینکه در بازاریابی موفق شوند و جهت ایجاد احساس بهتر در مصرف کننده، استفاده کنند و برای مصرف کنندگان احساسی باید از استراتژی بازاریابی تعاملی استفاده کنند اما نکته اینجاست که بین مشتریان باید تفاوتهایی قائل شد و برای مصرف کنندگان هوشمند بهتراست از بازاریبای هوشمند استفاده شود و به معنای دیگر بهتر است بین مشتری و نحوه ایجاد بازار باید تناسبی برقرار باشد و مشتری در انتخاب این موضع که از چه نوع بازاریابی باید استفاده شود اولویت بالایی دارد ولی درکل در این زمینه که درباره مصرف کنندگان هوشمند میتوان از چه روشی استفاده کرد یک نظریه کلی نمیتوان ارئه کرد.که این قضیه میتواند دلایل متعددی مثل پایین بودن سطح نیاز به خلاقیت و یا کمبود مصادیق مربوط به این نوع الگوی رفتاری میتوان اشاره کرد.که در سطح بنگاه، شر کتهای فعال در بازارهای الکترونیک ضمن تجزیه و تحلیل بازار خود میتوانند از این مدل در انتخاب استراتژیهای بازاریابی اینترنتی، بخش بندی بازارهای الکترونیک خود و نیز موقعیت یابی نام تجاریشان در بازار استفاده کنند. البته باید گفت که این مدل تنها در مورد لوازم خانگی در مقاله اورده شده تحقیق شده و مطالعات دیگری نیز در این زمینه باید دربخش های دیگر صورت گیرد، در سطح کلان هم بایدگفت که اکثر مصرف کنندگان الکترونیک در ایران خرید عقلایی دارند، پس دولت بهتر است در مراحل اولیه در بازارهایی سرمایه گذاری کند که این نوع محصولات را عرضه میکنند و هم چنین باتوجه به اینکه بیشتر مصرف کنندگان در بازار اینترنتی بیشتر عقلایی رفتار میکنند لذا احساس اطمینان و مفید بودن و غنای اطلاعاتی و... میتواند زمینه هایی را برای تجارت الکترونیک ایجاد کند.که در این راستا دولت باید به مواردی از قبیل تدوین و تصویب سیاست مصرف کننده(داشتن اصل شفافیت- اصل نظارت همه جانبه – اصل رعایت حقوق مصرف کننده – اصل رعایت مسئولیت شبکه) و ایجاد مرکز مصرف کنندگان الکترونیک و یا اتخاد تصمیم هایی برای مصرف کنندگان در بازارهای اینترنتی توجه داشته باشد و در رابطه با مبادلات اینترنتی به نکات زیر توجه داشته باشد.
- حمایت از توسعه عوامل خرید
- دسترسی به اطلاعات بازار
- افزایش سطح اطلاعات موجود در بازارهای اینترنتی.
- ایجاد و توسعه وبسایت ها
- حمایت از وبسایتهای واسطه گری اطلاعاتی در اینترنت
تاثیر قابلیت های بازاریابی،نوآوری و گرایش کارآفرینانه از طریق متغیر شبکه اجتماعی بر عملکرد(مطالعه موردی بانک قوامین)
گرایش کارآفرینانه و هم چنین نوآوری و قابلیت های بازاریابی بر عملکرد موثر است که البته باید گفت از میان ابعاد قابلیت بازاریابی، بازاریابی محوری بر عملکرد تاثیر گذار است ولی نام تجاری در این امر مستثنی می باشد و در نهایت باید گفت که گرایش کارآفرینانه از طریق متغیر شبکه اجتماعی هم بر عملکرد مالی و هم غیر مالی اثر داشته و بسیار حائز اهمیت است. با بررسی موردی از مدیران بانک قوامین در زمینه قابلیت های بازاریابی و نوآوری و گرایش کارآفرینانه از طریق متغیر شبکه اجتماعی برعملکرد انجام شده است و درنهایت بر اساس تحلیل های انجام شده برروی اطلاعات به دست آمده، تاثیر پیشگامی، رقابت پذیری و ریسک پذیری و از میانشان گرایش کارآفرینانه بر عملکرد تایید شده و این در حالی بوده است که مشاهده شد که استقلال طلبی تاثیری برعملکرد نداشته است و با این اوصاف باید مدیران بازاریبای به گرایش کارآفرینانه و متغیرهای آن که ازجمله میتوان به پیشگامی و رقابت پذیری و ریسک پذیری نام برد توجه بسیاری را انجام دهند و نیز باید به مواردی چون بهره برداری تغییرات البته زودتر از رقبا و هم چنین ابتکارعمل در بازار و هم چنین بهره برداری از فرصتهای جهت شکل دادن به محیط کار توجه کنند.که البته در زمینه جلو رفتن نسبت به رقبا باید در رابطه با اقدامات خصمانه و توجه به رویکرد تهاجمی اقداماتی انجام داد و نیز باید در زمینه سرمایه گذاری در پروژه های سودآور و بردباری در پروژهایی که ریسک زیادی دارند موردنظر قرار داده و استراتژی هایی که از ریسک البته در جاهایی که انتظار میرود به نفع سازمان باشد استفاده کنند.پس باید گفت در کنار گرایش های کارآفرینانه باید گفت که مدیران به شبکه های اجتماعی و زوایای مختلف آن جهت دسترسی سریع به اطلاعات و ایجاد روابط مناسب با افراد بانفوذ و نیز در ایجاد ارتباطات غیررسمی و رسمی با آنها برنامه ریزی هایی را به عمل آورند.
- نقش رسانه های اجتماعی در بازاریابی و تأثیر بر ساختار سازمانی
بابررسی مقاله های مرور شده باید گفت که رسانه های اجتماعی وظیفه ای فراتر از اشتراک گذاری مطالب و عکس و فیلم را دارند و باید به عنوان ابزاری برای ارتباط میان موسسات و مشتریان و حتی مشتریان بایکدیگر مورد استفاده قرار گیرندو به عنوان هدف جهت پایه گذاری روابط مالی نوین در تجارت باشند.با زیر ذره بین قرار دادن تمامی زوایای رسانه های اجتماعی میتوان از آن برای برقراری ارتباط در فضای مجازی و هر فضای جذاب کلیه نسلهای استفاده کرد و کاربران بالقوه را به مشتری ذاتی تبدیل کرد و در این راه مشتریانی وفادار و قابل اعتماد که در کلیه زمینه ها از جمه کاهش هزینه و بالابردن سود میتوانند کمک کنند به سازمان ها یاری رساند و از این حیث رسانه ها با این ویژگی هاست که دارای طرفداران زیادی شده اند.
N-REL چارچوب جامع بازاریابی رسانه های اجتماعی، اقدامات استراتژیک برای سازمان های بازاریاب
با بررسی و مطالعه چارچوب N-REL که در مقاله اورده شده میتوان فهمید که شرکتها باید چطور فرایند تصمیمات استراتژیک بازاریابی رسانه اجتماعی را بتوانند گسترش دهند اینکه باید استراتژی SMM(چگونه بازاریابی شبکه های اجتماعی) را به کار گیرند.که در واقع این چارچوب استراتژی SMM را در دو بازاریابی B2C و B2Bمورد بررسی قرار میدهد.در این راستا باید دانست که بازاریابها باید همیشه اهمیت بازاریابی رابطه ای را بدانند و از پتانسین رسانه اجتماعی برای به کارگیری استراتژی بازاریابی استفاده کنند.که باید گفت که این استراتژی میتواند رویکردهای بازایابی رابطه ای را ارتقادهد.که البته اجرای بیش از حد آن ممکن است با ایجاد بازاریابی دهان به دهان(فرد ب فرد دیگر)EWOM منفی شده و در رسانه های اجتماعی باعث ایجاد این موضوع شود.البته عکس این موضوع نیز ممکن است پیش آید و میتوان از فعالیت رسانه های اجتماعی شرکتها میتوانند در جهت مثبت استفاده ببرند و میتوان از این چارچوب در تطبیق یک سازمان با آن برای اتقا سازمان استفاده کرد ولی باید گفت که اجرای این چارچوب نشاندهنده این است که با ترکیب رسانه اجتماعی و اجزا سازمان بازاریابی و ایجاد رابط متقابل بین این دو بهره منئد شد که با تعامل و تقابل شان باعث ایجاد ابعاد به هم پیوسته شود که این باعث میشود که عناصر و گروها پویا و منعطف شوند.البته ناگفته نماند که چارچوب گفته شده در مقاله دارای محدودیتها و ایراداتی نیز هست که میتوان از آن صحبت کرد ازجمله اینکه این چارچوب تنها اقدامات SMM اولیه شرکت را شامل میشود و اقدامات طبقه های دیگر شرکت را دربرنمیگیرد.پس با در نظر گرفتن این موضوع شرکتها باید از این چارچوب در رسانه های اجتماعی جور به کارگیرند که عامل های دیگر را نیز تحت پوشش بگیرد و کلیه اهداف شرکت را در تمامی زمینه ها در نظر داشته باشد و چارچوب ذکر شده باید در تمامی ابعاد سازمان و ارتقا آن به کارگرفته شود(ارتباط بامشتری –زنجیره تامین- شرکای تجاری- جذب سرمایه و ...) و حتما باید در کنار رسیدن به موفقیت و طرح دقیق و فرایند های مالی یا خرید موفق منجر شده باشد و همچنین طبق مقاله شرکت می تواند دیگر فعالیت های رسانه ی اجتماعی را درون فرایند های ارزش مشتری همچونCRM و SCM یا ابداع محصول ، بوسیله ی همکاری با جامعه ی آنلاین برند ، تجمیع کند. احتمال اینکه ممکن است سازمان به دلایلی در رسیدن به هدف غایی خود و ارتباط با مصرف کننده با مشکل برخورد کند.(که این ممکن است به eWoM منفی در رسانه اجتماعی منجر شود.) نیز در نظر گرفته شود.و از طرف دیگر با مطالعه مقاله میتوان گفت که رسانه اجتماعی به عنوان ابزار بازاریابی و با زیرنظر داشتن چارچوب N-ERL میتوان گفت که شرکت به کمک آن میتواند تصمیم بگیرد از بین انواع اقدامات رسانه بازاریابی اجتماعی کدام برای بدست آوردن مزیت رقابتی و افزاش عملکرد مناسب است.
در نهایت باید گفت این چارچوب کمک خوبی می تواند در عرصه بازاریابی رسانه اجتماعی برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک تجاری بکند و نیز یک راهنمایی برای شرکت ها برای ارزیابی استراتژی بازاریابی شان باشد
آگاهی در مورد نیازها برای اجرای استراتژی بازاریابی رسانه ی اجتماعی برای دانشمندان و متخصصان خیلی مورد نظر است. ( یعنی خیلی علاقمند به این مبحث هستند) و از طرفی این چارچوب میتواند کمکی در اجرایSMM و کاربرد موثر آن و بهتر آن داشته باشد.
- ۹۷/۰۲/۲۴